وکلاآنلاین - مشاور حقوقی شما


  تماس : vokalamail@gmail.com

طلاق وشرایط آن

طلاق و شرایط آن از سوالات مکرر خوانندگان عزیز سایت وکلاآنلاین میباشد که بدنبال اطلاعات در خواستی در مورد طلاق بدنبال وکیل خوب در اصفهان هستند.همانطور که قبلا توضیح داده شده است وکیل خوب و وکیل کارآزموده در اصفهان به وفور آماده دفاع از موکلین عزیز در بحث طلاق و سایر دعاوی حقوقی میباشند اما بطور کلی وکیل خوب  وکیلی است که در موضوع مورد نظر بطور تخصصی وکالت کرده باشد  و بر اثر کثرت پرونده های دفاعی از تجربه بالایی برخوردار باشد که جهت مشاوره کاربران عزیز سایت حقوقی وکلا آنلاین میتوانند از بخش ارتباط باما  پاسخ خود را دریافت نمایند .قانون مدنی در باره ی  طلاق می گوید : (( طلاق مخصوص عقد دائم است و زن  در نکاح منقطعه با انقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود )) .
از نظر ماهیت حقوقی ، در فقه اسلامی و قانون مدنی ، طلاق ایقاعی است که از سوی مرد یا نماینده او واقع می شود . حتی در مواردی که طلاق بر اساس توافق زوجین و به صورت خلع یا مباراتصورت می گیرد ، باید آن را یک عمل حقوقی یک جانبه ( ایقاع ) به شمار آورد ؛ زیرا توافق زوجین که شرط یا انگیزه طلاق می باشد غیر از خود آن است و طلاق یعنی آخرین عملی که با اجرای صیغه تحقق می پذیرد و رابطه نکاح را منحل می کند ، در هر حال ، یک عمل حقوقی یک جانبه (ایقاع) است و ناشی از اراده طرفین نمی باشد .
گفتار دوم –اسباب طلاق
مقصود از موجبات یا اسباب طلاق چیزهائی است که مجوز طلاق به شمار آمده و به استناد آنها می توان اقدام به طلاق کرد . در قانون مدنی به پیروی از فقه امامیه اسباب و موجبات طلاق به شرح زیر است :
اولا ، مرد می تواند برابر مقررات قانون مدنی با مراجعه به دادگاه زن خود را طلاق دهد.
ثانیا ، زن در موارد خاصی در قانون مدنی می تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند .
ثالثا ، زوجین با شرایط خاصی می توانند درباره طلاق توافق کنند ( مواد ۱۱۴۵ و ۱۱۴۶ ) . به این گونه طلاق ، خُلع یا مبارات می گویند .
طلاق خلع : در فقه و حقوق مدنی به طلاقی گفته می شود که زوجه بجهت کراهت از شوهر مالی به او می دهد و طلاق می گیرد . آن مال ممکن است عین یا معادل مهر و بیشتر و یا کمتر از آن باشد .
طلاق مبارات : در فقه و حقوق مدنی طلاقی را گویند که زن و مرد از یکدیگر کراهت داشته باشند و زوجه طلاق بخواهد در عوض مالی که به شوهر می دهد نباید زائد بر مهریه باشد .
طلاق به درخواست زن(زوجه)
قانون مدنی در مواد ۱۱۲۹ و ۱۱۳۰ موجباتی را برای طلاق به درخواست زن مقرر داشته است که مبتنی بر فقه اسلامی است . ماده ۱۱۲۹ مربوط به استنکاف یا عجز شوهر از دادن نفقه است و عدم امکان اجراء حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه که در این مورد زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شرع او را اجبار به طلاق می نماید .
ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی مربوط به عسر و حرج (سختی وتنگی)است که به موجب این ماده اگر دوام زندگی زناشویی برای زن موجب مشقت شدید و غیر قابل تحمل باشد زن می تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند .
علاوه بر موارد فوق ، قانون مدنی به تبعیت از فقه به زنی که شوهر او چهارسال غایب مفقودالاثر بوده (غایب مفقود الاثر کسی است که از نبود او مدت قابل توجهی گذشته باشد و از او به هیچ وجه خبری نباشد.ماده ۱۰۱۱ق.مدنی) اجازه داده است که از دادگاه تقاضای طلاق کند ( ماده ۱۰۲۹ ) .
تشریفات طلاق
طلاق دارای شرایطی است که در قانون مدنی آمده و امروز هم به قوت خود باقی است . بعضی از این شرایط اساسی و مربوط به ماهیت است و پاره ای صوری و تشریفاتی و مربوط به نحوه بیان اراده و شکل خارجی طلاق می باشد . عدم رعایت شرایط و تشریفات مذکور در قانون مدنی موجب بطلان طلاق است .
شرایط پایه ی طلاق
شرایط اساسی طلاق مربوط به طلاق دهنده و پاره ای دیگر مربوط به مطلقه ( زن ) است . برخی از این شرایط مانند قصد و رضا و اهلیت برای هر عمل حقوقی لازم است و ویژه طلاق نیست و بعضی دیگر مانند پاکی زن به طلاق اختصاص دارد .
شرایط طلاق دهنده
طلاق دهنده شوهر است :
برابر فقه اسلامی و قانون مدنی ، طلاق دهنده شوهر است که می تواند برای اجرای صیغه طلاق به زن یا شخص دیگری وکالت برای طلاق دهد یعنی به زبان عامه فرد حق طلاق را به همسر خود میدهد. و نیز ممکن است حاکم (قاضی دادگاه) بعد از برسی دقیق پیرامون پرونده به نمایندگی قانونی از شوهر زن را طلاق دهد .
طلاق دهنده ( شوهر ) باید اراده و اهلیت (صلاحیت درخواست طلاق)برای طلاق داشته باشد .
اراده
طلاق یک عمل حقوقی یک جانبه ( ایقاع ) است و مانند سایر اعمال حقوقی ، قصد و رضا یا اراه در آن شرایط صحت محسوب می شود ( ماده ۱۱۳۶ قانون مدنی ) . بنابراین هرگاه کسی در حال مستی یا از باب شوخی صیغه طلاق جاری کند ، یا اشتباها به جای یکی از زنهایش زن دیگری را طلاق دهد ، این طلاق باطل و از درجه اعتبار ساقط است . قصد طلاق باید به طور منجز (شفاف)بیان شود . یعنی طلاق دهنده باید جازم و قاطع باشد . اگر طلاق به نحوه معلق واقع شود ، یعنی تحقق آن منوط به وقوع امری باشد ، چنانکه مرد به زنش بگوید :  طلاقت دادم ، اگر تا سه ماه دیگر آبستن نشوی )) طلاق باطل است .ماده ۱۱۳۵ قانون مدنی : (( طلاق باید منجز باشد و طلاق معلق به شرط باطل است )) .
عقل وفهم:
طبق ماده ۱۱۳۶ قانون مدنی ، طلاق دهنده باید بالغ و عاقل باشد . منظور از بالغ کسی است که به سن پانزده سال تمام قمری رسیده باشد . صغیر حتی با اجازه ولی یا قیم خود نمی تواند زن خویش را طلاق گوید و نیز از آنجا که طلاق امری شخصی است که خود شخص باید درباره آن تصمیم بگیرد ولی یا قیم مجاز نیست که زوجه مولی علیه خود را به نمایندگی از او طلاق دهد .
طلاق مجنون :
مجنون دائمی نمی تواند شخصا زنش را طلاق دهد ، چون فاقد درک و اراده حقوقی است و اعمال حقوقی او باطل است .
ماده ۱۱۳۷ قانون مدنی در این زمینه می گوید : (( ولّی مجنون دائمی می تواند در صورت مصلحت مولی علیه ، زن او را طلاق دهد )) . ولّی در این ماده اعم از ولی قهری ، وصی یا قیم است .
طلاق سفیه (غیر رشید):
چون حجر سفیه محدود به امور مالی است و طلاق را نمی توان از این امور محسوب داشت ، طلاق سفیه بی اشکال است و او می تواند با رعایت مقررات و تشریفات زنش را طلاق دهد .
شرایط مطلقه(زن):
چون طلاق اصولا از طرف مرد واقع می شود ، برای صحت آن قصد و رضا و اهلیت زن شرط نیست ؛ لیکن برابر قانون مدنی طلاق باید در حال پاکی ( طهر ) زن واقع شود و به علاوه باید از پایان عادت زنانگی تا هنگام طلاق بین زن و شوهر نزدیکی روی نداده باشد .
پاکی زن :
طبق ماده ۱۱۴۰ قانون مدنی ، (( طلاق زن در مدت عادت زنانگی یا در حال نفاس صحیح نیست … )) . نفاس حالتی است مانند عادت زنانگی که هنگام زایمان و مدتی بعد از آن در زنان پیدا می شود و مدت آن حداکثر ده روز بعد از زایمان است .
به هر حال طلاق در حال عادت زنانگی و نفاس باطل است ، مگر در سه مورد زیر :
اول – طلاق زن آبستن : معمولا در دوران حاملگی عادت زنانگی و نفاس وجود ندارد . معهذا چون در بعضی از زنان حتی در دوران بارداری حال قاعدگی دیده می شود ، قانونگذار به عنوان استثناء پاکی زن را در این مورد شرط ندانسته است ( ماده ۱۱۴۰ ) .
دوم – طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود : هرگاه قبل از نزدیکی بین زوجین مساله طلاق عنوان شود ، چون هنوز ازدواج پایدار نشده و فرزندی از آن ببار نیامده ، قانونگذار طلاق را آسان تر کرده و پاکی زن را شرط قرار نداده است ( ماده۱۱۴۰) .
سوم – طلاق از طرف شوهر غیب : اپر شوهر غایب باشد ، یعنی در زمان طلاق در محل سکونت زن نباشد و نتواند اطلاع حاصل کند که زن در حال طهر است یا نه ، می تواند زن خود را طلاق دهد و در این صورت نیز پاکی زن شرط صحت طلاق نیست ( ماده ۱۱۴۰ ) .
عدم وقوع نزدیکی از پایان عادت زنانگی تا هنگام طلاق
علاوه بر اینکه زن در زمان وقوع طلاق باید پاک باشد ، طلاق هنگامی صحیح است که از زمان پاک شدن تا زمان وقوع طلاق نزدیکی بین زوجین روی نداده باشد . در اصطلاح حقوقی می گویند : زن باید در طهر غیر مواقعه(بدون نزدیکی) باشد . ماده ۱۱۴۱ قانون مدنی در این باره چنین مقرر می دارد : (( طلاق در طهر مواقعه صحیح نیست ، مگر اینکه زن یائسه یا حامل باشد )) .
بنابراین اگر پس از پاک شدن زن ، مرد با او نزدیکی کرده باید ، نمی تواند او را طلاق دهد ، مگر اینکه صبر کند که زن از نو عادت شود و پاک گردد و آنگاه اقدام به طلاق کند . فقط در مورد زن یائسه ( زنی که بر اثر زیادی سن عادت زنانگی نبیند و از آبستن شدن مایوس است ) و زن آبستن رعایت این شرط لازم نیست و طلاق در طهر مواقعه نیز صحیح است .

امیدوارم هیچ یک از خانواده ها وزوجین از هم جدا نشده و کانون گرم خانواده ی خود را حفظ کنند امید است شما عزیزان در کمال خوشبختی و سلامت ورفاه به زندگی خود ادامه دهید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *